به گزارش چی 24 به نقل از ایمنا:به گزارش ایمنا، زیرا اولاد شیخ صفی الدین اردبیلی توانستند بعد از حدود 8 قرن، تمرکز سیاسی را به ایران بازگردانند و کشور پهناوری را که پس از حمله اعراب دچار فترت شده بود، تحت نظر یک حکومت مرکزی سازماندهی کنند.
شاه اسماعیل صفوی به عنوان سردمدار این دودمان نوجوانی سیزده ساله بود که بر اریکه قدرت نشست اما اجل او را مهلت نداد و در آغاز جوانی و در زمانی که هنوز از باده قدرت مست نگشته بود، بدرود حیات گفت؛ پس از آن شاهان صفوی راه او را ادامه دادند تا اینکه شاه طهماسب این سلسه بزرگ را تثبیت و شاه عباس اول آن را قدرتمند ساخت.
ثبات سیاسی و رونق اقتصادی رهاورد تدبیر شاه عباس کبیر بود که پس از انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت ایران و سرکوب مخالفان در سراسر کشور انجام داد.
برای آنکه به ارزش اقدامات شاه عباس صفوی پی ببریم تنها دانستن این نکته کافی است که، ایران تا حدود 120 سال پس از درگذشت او همچنان جیره خوار رونق و ثباتی بود که در زمان حیات و قدرت سیاسی وی ایجاد شده بود.
یکی از آثار ایجاد اقتدار در ایران عهد صفوی در زمان شاه عباس اول آن بود که مراکز علمی رونق بسیار گرفت و دانش پژوهی جایگاهی خاص یافت. به عبارت دیگر جامعه ایران عهد صفوی را میتوان جامعهای فضیلت سالار دانست که در آن دانشمندان از جایگاه رفیع برخوردار بودند.
آوازه اقتدار صفویان و دانش دوستی آنان به داخل مرزهای ایران محدود نماند و در سایر بلاد نیز مشهور شد، همین عامل باعث مهاجرت عده زیادی از دانشمندان و علما از سایر بلاد اسلامی به ایران و مخصوصاً جهان شهر اصفهان شد که یکی از آنان
شیخ بهاء الدین، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی است.
پدر او عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد.
در این نوشتار سعی بر آن داریم تا تنها به گوشهای از شخصیت علمی و فرهنگی شیخ بهایی پرداخته و آثار او را در این رابطه مورد واکاوی قرار دهیم.
تفکرات فلسفی شیخ بهایی
شیخ بهایی از تأثیرگذارترین دانشمندان جهان اسلام است که قلم و بیان او هر چند شیوهای نو در ادبیات و علوم ایران زمین ایجاد نکرد اما نگرشی که او در جهان علم ایجاد کرد باعث ایجاد آثاری بزرگ به دست دانشمندان بعد او شد.
شیخ بهایی مسلکی درویشانه داشته و بر اساس آنچه از فحوای کلام او پیداست، از نظر فلسفی تحت تأثیر مکتب اشراق قرار داشته و ذوق و سلوک درونی را بن مایه کسب فضیلت میدانسته است.
البته برخی او را از ناقدان فلسفه معرفی کردهاند و گفتهاند که در حقیقت عاملی فلسفه را مأمن و خاستگاه چندان محکمی که بشود بوسیله آن به اطمینان رسید و با ثمرات آن زندگانی و معرفت دینی را استوار کرد نمیداند. این قول هرچند ممکن است در نظر برخی درست باشد اما نگارنده معتقد است که دیدگاه عمده و مبانی فکری شیخ بهایی در آثار ادبی او جلوه یافته که این آثار شیخ را حکیمی اشراقی معرفی میکرده است؛ در واقع شیخ با مذاق عرفانی ویژهای که داشت به فلسفه رسمی آن روز، که خود آن را حکمت یونانیان میخواند، به عین عنایت نمینگریست و در مقابل بیشتر به حکمتی ایمانی که در واقع همان عرفان اسلامی بود فرا میخواند و حکمیت اشراق نیز همان حکمت ایران باستان است که با عقاید اسلامی تلطیف و میزان شده است.
دل منور کن به انوار جلی / چند باشی کاسه لیس بوعلی
سرور عالم شه دنیا و دین / سور مومن را شفا گفت ای حزین
سور رسطالیس و سور بوعلی / کی شفا گفته نبی منجلی
سینه خود را برو صد چاک کن / دل از این آلودگیها پاک کن
او در این اشعار به صراحت از مکتب فلسفی ابن سینا برائت جسته و فلسفه اسلامی را راه نجات عقل میداند، توضیح آنکه ابن سینا پس از فارابی به عنوان بزرگترین شارح فلسفه مشاء بوده است، فلسفه مشاء عقل را ملاک سنجش میدانسته و مبانی خود را حکمت یونان باستان و به ویژه ارسطو اخذ کرده است.
شیخ بهایی و ادب پارسی
شیخ بهایی در عرصه ادبیات پارسی به اقدامی اعجازگونه دست زده است، زیرا او و خاندان و خانوادهاش همگی عرب زبان بودند، اما او به مدد استعداد ذاتی و پشتکار خود نه تنها توانست ادب پارسی را فراگیرد بلکه توانست به عنوان یکی از شاعران برتر ادب پارسی مطرح شود.
در عهدی که شیخ بهایی خامه بر رقعه نهاد و آثاری همچون موش و گربه را پدید آورد، سبک عراقی رو به افول بود، اما او توانست زیبایی سبک عراقی را با استحکام سبک خراسانی در هم آمیزد و بیانی نو پدید آورد که بیان شیوا و عمق معانی آموخته وی نیز با آن پیوست و شیوهای نو پدید آورد که مختص اوست.
زبان ادبی او فصاحت سعدی، عارفانه های حافظ و استحکام لفظ رودکی را با هم دارد با این همه شیخ بهایی را تنها نمی توان یک شاعر دانست زیرا او عالمی ذوالفنون است که در همه انواع علوم دستی تمام داشته است.
سرودههای فارسی او مانند مثنویات از جمله «نان و حلوا» و «شیر و شکر» و نیز «تخمیس غزل خیالی بخارایی» قابل توجه است. مؤلف عالم آرای عباسی که خود نیز در مرتبهای والا از ادب و انشاء بوده شیخ را فردی که در فنون سخنوری قصب السبق از اقران ربوده اند، توصیف نموده است.
آثار شیخ در ادبیات عرب نیز مرتبهای والا دارد به طوری که از برجستهترین آثار منظوم شیخ به زبان عربی، «چکامه الفوز والامان» در ستایش حضرت صاحب الزمان(عج) است. این اثر آوازهای بلند یافته و شروح و تعلیقاتی نیز بر آن نوشته شده و حتی احمد بن علی منینی (متوفی 1172 ق) شرح مشهوری بر آن نوشته است.
شیخ بهایی فقیه
از مجموع 123 اثر تألیفی شیخ بهایی، 29 جلد در فقه، 9 جلد در علوم قرآنى، 2 جلد در حدیث، 6 جلد در ادعیه و مناجات، 5 جلد در اصول اعتقادات، 5 جلد در اصول فقه و8 جلد در رجال و اجازات بوده که مجموعه این اثار استادی او را در علوم و معارف اسلامی ثابت میکند.
شیخ بهایی موجد فقه غیر استدالی است زیرا «جامع عباسی» که شاخص ترین اثر شیخ در باب فقه است، به زبان فارسی نگاشته و نخستین اثر رساله فقه فارسی غیراستدلالی محسوب میشود.
آنچه در شخصیت شیخ بهایی بسیار مهم است آنکه او باوجود اینکه عرفان و فلسفه و حکمت و فقه و اصول را میدانسته اما در هر رشته موازین علمی را کاملاً رعایت کرده و اجازه نداده است که افکار او در یک زمینه علمی بر نظرات علمی دیگرش اثر بگذارد؛ توضیح آنکه در طول تاریخ علوم اسلامی و فرهنگ ایرانی – اسلامی دانشمندان بسیاری بودهاند که در آثارشان اثر عرفان بر فقه یا اثر فلسفه بر هنر یا اثر شعر در اخلاق دیده میشود که این رویکرد در برخی موارد یک ایراد محسوب میشود اما شیخ بهایی توانسته از این ایراد رهایی یابد و به جز چند مورد که اثر تفکرات فلسفی بر شاعرانههای او دیده میشود در دیگر جایگاهها از این خطا مصون مانده است.
شیخ بهایی و معماری
شیخ بهایی این امتیاز را داشته که دانشمندی جامع الاطراف و مسلط بر همه دانش های رایج زمان خود باشد، این مزیت او باعث شده تا در مهندسی و معماری همه جوانب هنر ایرانی اسلامی را در مختصات کامل آن رعایت کند.
طراحی اولیه شهر نجف آباد که از کارهای اوست نشان میدهد او معماری ایران پیش از اسلام را به خوبی میشناخته و موقعیت جغرافیایی شهر را نیز به گونهای طراحی کرده که موازین اصولوب مهندسی اسلامی را نیز رعایت کند.
12149/135/15